اهمیت بخش کشاورزی در توسعه اقتصادی هر کشور بیانگر این واقعیت است که کشاورزان بهعنوان اولین بخش اقتصاد و عرضهکننده عوامل اساسی زندگی بشر و بخشهای دیگر اقتصاد هستند و در توسعه همهجانبه کشورها نقش مهمی را ایفا میکند.
بخش کشاورزی و منابع طبیعی در ایران و افغانستان، از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردار هستند. تأمل در این ویژگیها، هر سیاستگذار منصفی را نسبت به توجه بیشازپیش به این بخش و اولویت بخشیدن به آن و انجام اصلاحات در رویکردهای اقتصاد کلان کشور به نفع آن برمیانگیزاند. این خصیصهها شامل «نقش کشاورزی و منابع آب در امنیت ملی»، «قابلیت ممتاز بخش کشاورزی در اشتغالزایی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم»، «پتانسیل این بخش در تحقق توسعه فقرزدا و عدالت محور»، «زودبازدهتر بودن سرمایهگذاری و بالاتر بودن بهرهوری سرمایه در بخش»، «قابلیت پیوند بخش کشاورزی و منابع طبیعی با بخش خدمات و صنعت»، «ارائه کارکردهای چندگانه اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی»، «کنترل مهاجرت»، «مزیت نسبی جهانی» و «اهمیت ایدئولوژیک کشاورزی» میشوند.
باوجود همه پتانسیلهایی که بخش کشاورزی و نقش آن در تحقق اقتصاد مقاومتی دارد، در حال حاضر، توانمندی بخش کشاورزی و منابع طبیعی بهطور مناسب در ایران مورداستفاده قرار نگرفته و استعدادهای آن شکوفا نشده است و از پتانسیلهای صادراتی آن به کشور افغانستان چه در بخش خدمات علمی و چه در بخش تولیدات و نهادهها غفلت شده است.
از طرفی عدم توجه به بخش کشاورزی در افغانستان نتایج جبرانناپذیری همچون گسترش کشت مواد مخدر، هدر رفت منابع آب فراوان این کشور، فقر و بیکاری و اقتصادی وابسته را به بار آورده است. درواقع وابستگی معیشتی اکثریت جمعیت کشور افغانستان به بخش کشاورزی و همچنین نقش و اهمیتی که محصولات اساسی این بخش در اقتصاد کشورهای جهان سوم دارد، اهمیت آن در مجموعه حیات اقتصادی- اجتماعی کشور و اولویت بازسازی و توسعه آن را روشن میسازد، فلذا همواره ساماندهی مناسب و صحیح وظایف دولت در قبال این بخش از حساسیت و اهمیت خاص برخوردار بوده است. در همین رابطه تأمین نیازهای عمومی از طریق افزایش تولیدات کشاورزی بهوسیله کشاورزان زحمتکش در کنار تولیدات صنعتی بهعنوان راهحل رسیدن به رشد و توسعه و نهایتاً رهایی از وابستگی در این کشور هست.
در این راستا اقتصاددانان توسعه تأکید کردهاند که اگر قرار است در بلندمدت یک تحول ساختاری در محصول و نیروی کار صورت بگیرد، باید برای تحقق آن سیاستهای موفق توسعه کشاورزی اتخاذ گردد. این در حالی است که برای استفاده از فرصتهای عظیم بخش کشاورزی و نیز تضمین امنیت غذایی دو کشور بایستی این بخش در اولویتهای سرمایهگذاری و سیاستگذاری دو کشور قرار بگیرد و در بخش روابط خارجی دو کشور نیز با توجه به پتانسیلهای و ضعفهای موجود در رأس همکاریهای مشترک دو کشور مطرح گردد تا مکمل و تقویتکننده رشد و شکوفایی دو کشور و بخش کشاورزی منطقه باشد.